دهمین كنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت،
انسجام نخبگان سنتی و مدرن سبب توسعه می شود
به گزارش نور معرفت استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران اظهار داشت: آنچه منجر به توسعه ژاپن و عدم موفقیت توسعه ایران شده است، حاصل انسجام نخبگان سنتی و مدرن در ژاپن و عدم انسجام آن در ایران است.
به گزارش نور معرفت به نقل از ایسنا، سعید حاجی ناصری امروز در دهمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مقاله ای تحت عنوان "چارچوب مفهومی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت متاثر از بررسی مقایسه ای پیشرفت ایران و ژاپن" ارائه کرد.
وی که مقاله خودرا در سالن شماره دو کنفرانس ارائه کرد، به بررسی وضعیت توسعه در ایران معاصر پرداخت و اضافه کرد: امر توسعه در ایران معاصر با توجه رقابت های نظامی و شکست ایران در جنگ با روس ها و تحمیل قراردادهای گلستان و ترکمانچای مورد توجه نخبگان دیوان سالار قرار گرفت. آنها دلیل برتری غرب را در دولت مدرن می دانستند و دولت سازی را در برنامه خود قرار دادند. به نظر آنها ساخت ملوک الطوایفی توزیع قدرت، نیروهای نظامی موقتی عشایری و نهادهای سنتی آموزشی پاسخگویی شرایط جدید در مقابله با برتری های غرب نیست.
استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: آنها برای تحقق این امر به دنبال تاسیس دولت متمرکز با بوروکراسی مدرن و مدرن کردن نهادهای نظامی و آموزشی برآمدند، لیکن با وجود برخی تغییرات محدود به جایی نرسیدند. دولت سازی نه فقط با استقبال طبقات حاکم قاجاریه مانند حکام ایالات(شاهزادگان)، ایلات و عشایر، نیروهای متنفذ درباری و غیره همراه نبود، بلکه از اولویت های نیروهای اجتماعی مانند روحانیون، تجار و روشنفکران نیز نبود. اولویت نیروهای اجتماعی پاسخگویی دموکراتیک بود تا دولت سازی. آنها به دنبال تاسیس نهاد پاسخگویی دموکراتیک مانند پارلمان بودند. چنین شرایطی به نوبه خود واکنش هایی نسبت به رفتار و تصمیمات مقامات قاجاریه در جنبش رویتر، تنباکو و در نهایت مشروطیت شد.
حاجی ناصری اظهار نمود: تاسیس پارلمان بعنوان نهاد پاسخگویی دموکراتیک مورد اجماع نیروهای اجتماعی بود، لیکن تاسیس مجلس ملی مشروطیت منجر به نظم سیاسی نشد. قدرت سلطنت کم شد، لیکن نه فقط حداقل نظم پیش از مشروطیت به وجود نیامد، بلکه زمینه بی نظمی های سیاسی و واگرایی در مناطق مختلف تا کودتای ۱۲۹۹ شمسی رضاخان شد. چنین شرایط موجب استقبال خیلی از نیروهای اجتماعی تجار، روحانیون، روشنفکران و غیره از کودتا برای اعاده نظم سیاسی در کشور شد. دولت رضاشاه به دنبال عملیاتی کردن برنامه های ناموفق دولت سازی نخبگان دیوان سالار قاجاریه با سرکوب نیروهای اجتماعی برآمد. هرچند سرکوب نیروهای اجتماعی زمینه نظم سیاسی با تاسیس دولت متمرکز و ارتش جدید شد، لیکن مشروعیت وی را به شدت کم کرد و در عوض خواسته های دموکراتیک نیروهای اجتماعی مانند اعاده قدرت به مجلس مستقل را افزایش داد و در نهایت نیروهای اجتماعی پس از سقوط کوتاه مدت وی صاحب قدرت شدند.
وی افزود: نیروهای اجتماعی در مدت ۱۲ سال تا کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ پارلمان را بعنوان نهاد مردمی قدرت در اختیار داشتند، لیکن به سبب تنوع خواسته های سیاسی با بی نظمی های سیاسی کشور مواجه گردید. کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ سبب احیای باردیگر حکومت خودکامه پهلوی و اعاده نظم سیاسی با سرکوب نیروهای اجتماعی و افزایش وابستگی به بیگانگان شد. چنین موردی پاسخگویی دموکراتیک نیروهای اجتماعی نسبت به رفتارهای محمدرضاشاه را افزایش داد و هزینه های نظم سیاسی را افزایش داد که در نهایت منجر به سقوط کوتاه مدت پهلوی دوم با جنبش های مردمی- اسلامی شد و توسعه بعنوان یک مساله باقی ماند.
استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران با انطباق این وضعیت در ایران با ژاپن، شرقی ترین کشور آسیایی اظهار داشت: این در حالیست که در ژاپن با شرایط مشابه ناشی از برتری های دول غربی در تحمیل قراردادها، توسعه ژاپن در دوره "میجی" بصورت جدی توسط نخبگان دیوان سالار آغاز شد و منجر به موفقیت هایی در امر توسعه شد. آنها نه فقط در دولت سازی با تاسیس دولت متمرکز با بوروکراسی عقلانی-قانون، نهادهای نظامی و آموزشی موفق بودند و برتری خودرا در نبردها با چین در ۱۸۹۵ و روسیه ۱۹۰۵ نشان دادند، بلکه توانستند در زمینه اقتصادی –صنعتی به موفقیت هایی برسند؛ به شکلی که در زمینه تجاری- صنعتی، شرکت های تجاری-صنعتی زیباتسوها با منابع مالی و نیروی کاری وسیع شکل گرفت و گستره فعالیت خودرا به خارج از مرزها گسترش داد.
حاجی ناصری اشاره کرد: چنین شواهدی از مقایسه دو کشور با وجود برخی اشتراکات، مانند مواجهه با برتری های دول غربی، کوشش برای رسیدن به پیشرفت های غربی و تفاوت در نتایج کوشش های نخبگان دیوان سالار، نشان میدهد که نظم سیاسی و بوروکراسی با تاسیس دولت مدرن رابطه دارد. نیروهای سنتی و مدرن ژاپن با ارجحیت دولت سازی بر پاسخگویی دموکراتیک نظم سیاسی و کارآمدی بوروکراسی را زیاد کردند که منجر به توسعه شد، ولی در ایران ارجحیت پاسخگویی دموکراتیک نسبت به دولت سازی منجر به بی نظمی های سیاسی و عدم توسعه ایرانِ دوره قاجاریه و پهلوی شد.
وی با اعلان اینکه درباب توسعه ایران و ژاپن بعنوان دو دولت آسیایی پژوهش های علمی معدودی بصورت تاریخی- تطبیقی وجود دارد، اظهار داشت: یکی از این آثار مقایسه نقش نخبگان در پروسه نوسازی ایران و ژاپن اثر ناهید مطیع حاصل رساله دکتری وی است که در آن بر انسجام نخبگان ملی سنتی و مدرن ژاپن در توسعه تاکید دارد. اثر دیگر رساله جامعه شناسی توسعه احمد رجب زاده است. وی در این اثر به بررسی نهادهای قشربندی، تعلیم و تربیت، مذهب، خانواده و موقعیت بین المللی پرداخته است. درباب مذهب به این نتیجه رسیده است؛ تفاوت مذهب موجب نظام قشربندی باز و عدم انسجام نخبگان سیاسی در ایران و برعکس در ژاپن شده است. نگارنده نیز در پایان نامه ارشد با بررسی تطبیقی نوسازی و اصلاحات در ایران و ژاپن به این باور رسیده بود که آنچه منجر به توسعه ژاپن و عدم موفقیت توسعه ایران شده است، حاصل انسجام نخبگان سنتی و مدرن در ژاپن و عدم انسجام آن در ایران است. در بین کارهای پژوهشی فوق درباب اجماع نخبگان ژاپن و عدم اجماع آن در ایران، اجماع نظر وجود دارد، لیکن اکتفا کردن به این ایده نمی تواند تمام معماها را حل کند.
استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: تمایز این پژوهش با آثار پژوهشی صورت گرفته دراین زمینه این است که در این پژوهش به یکسری دلیلهای متفاوت در توسعه ژاپن و عدم توسعه ایران برمبنای نظریه فرانسیس فوکویاما می رسد. به باور فوکویاما آنچه زمینه توسعه برخی کشورها نظیر ژاپن را فراهم نمود، ارجحیت دولت سازی بر پاسخگویی دموکراتیک بوده است، درحالی که در کشورهایی که پاسخگویی دموکراتیک بر دولت سازی ترجیح داده شده است، با بی نظمی سیاسی و ناکارآمدی دولت مواجه گشته اند. بدین جهت اهتمام می شود با بهره گیری از این نظریه و نظریه های کمکی دیگر به شناخت بهتر علیت های توسعه ژاپن و عدم توسعه ایران پرداخته شود.
حاجی ناصری اضافه کرد: توسعه ژاپن و ایران در دوره معاصر باتوجه به برتری های دول غربی خصوصاً در زمینه نظامی و تحمیل قراردادهای تجاری و سیاسی آمریکا با ورود ناوگان ژنرال پری به ژاپن و قراردادهای گلستان و ترکمانچای توسط روس ها به ایران موردتوجه نخبگان دیوان سالار قرار گرفت. نخبگان دیوان سالار دو کشور دلیل ناکامی در مقابل دول غربی را در فقدان دولت مدرن مانند جوامع مترقی می دانستند. آنها دولت مدرن را پیش زمینه ای برای افزایش ظرفیت های جامعه برای توسعه می دانستند. برای این منظور درصدد تاسیس دولت متمرکز با بوروکراسی و نهادهای نظامی و آموزشی مدرن برای گذار از نهادهای سنتی مانع توسعه بودند.
وی اشاره کرد: با وجود این که برنامه های مشابهی برای دولت سازی جهت توسعه داشتند، لیکن پروسه دولت سازی دو کشور یکسان نبود. ژاپن در این امر موفق ولی ایران ناموفق بود. ژاپن به توسعه رسید، ولی ایران به توسعه نرسید. نخبگان دیوان سالار دو کشور باتوجه به پراکندگی قدرت در دو کشور، درصدد تاسیس دولت متمرکز بر آمدند. در ژاپن برای این منظور هان ها کنسل شد و اداره کشور بصورت متمرکز با نهاد اداری نوین درآمد. در ایران در دوره قاجاریه با وجود تلاشهای ناموفق و در دوره پهلوی دولت متمرکز با نهاد اداری نوین با لغو ساخت ملوک الطوایفی امکان پذیر شد.
منبع: nooremarefat.ir
مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب