نور معرفت

هنر و فلسفه از یک منبع با دو زبان می آیند

هنر و فلسفه از یک منبع با دو زبان می آیند

نور معرفت: اصفهان اندیشه مقدم بر فرهنگ است و هر اثر هنری، اثری در اندیشه است. طبق شواهد تاریخی، ابتدا هنرمند مفهومی را کشف می کند و سپس فرهنگ آن مفهوم در بین جامعه غلبه پیدا می کند.



این جملات مربوط به نشستی با عنوان «هنر نزد ایرانیان است و بس نیست» بود که عصر دوشنبه (۲۷ آذرماه) توسط کانون فیلم برداشت متعلق به سازمان دانشجویی واحد فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان و با حضور «اردلان فاتح پور» انجام شد.

در ابتدای این جلسه، اردلان فاتح پور، نویسنده و پژوهشگر فلسفه، اظهار داشت: هنر و شعر در زمره مسائلی هستند که همگان احساس می کنند آنها را به خوبی می شناسند. اگر تأمل نماییم، متوجه می شویم که نه خود هنر و شعر، بلکه مهارتهای هنر و شعر را شناخته ایم. کسب مهارتهای هنر و شعر و فیلم سازی و نویسندگی بصورت آموزشی هستند و با فن هنر کار دارند.

او افزود: اگر ما سال ها نقد ادبی بخوانیم نمی توانیم متن فاخر ارائه نماییم، وزن های ادبی را بدانیم، حضرت حافظ نخواهیم شد.

این فعال اجتماعی و فلسفی، با اشاره به پیشینه مفهوم هنر در ادبیات ایرانی، اظهار داشت: عبارت های مشهوری چون «هنر برتر از گوهر آمد پدید» و «هنر نزد ایرانیان است و بس» در آن موقع و مقام بیشتر در مفهوم جنگ به کار رفته است.

فاتح پور افزود: هنر در شاهنامه به معانی مختلف به کار رفته است. گاهی فردوسی از هنر به عنوان جنگاوری، گاهی به مفهوم معروف امروزی چون هنر شعر و گاهی به مفهوم عشق در داستان بیژن و منیژه به کار رفته. پس از آن، معنای هنر نزد ادیبان ایرانی، به مفهوم امروز به کار رفته است. صاحب هنر نگیرد بر بی هنر بهانه.

او درباب ارتباط فرهنگ و هنر اشاره کرد: فرهنگ در عالم قدیم، قابل تعریف نبود. هرگاه ما بتوانیم چیزی را تعریف نماییم، یعنی از ساحت بدیهی و طبیعی بودن، خارج شده و ایستا است.

این پژوهشگر فلسفه، تاکید کرد: امروزه برخی امور را ذیل امورات فرهنگی تعریف می نماییم. میدان نقش جهان را اثر تاریخی فرهنگی می دانیم و بنا بر این آنرا نگه می داریم. هفتم آبان را گرامی می داریم. کلام فردوسی را ارج می نهیم. با این پدیده ها به مثابه اثر تاریخی و فرهنگی و موزه برخورد می نماییم. اگر ما فرهنگ را اینگونه ایستا بدانیم و تعریف نماییم، تمام آثار هنری جزئی از فرهنگ هستند. فرهنگ بستری برای تولید آثار هنری است.

فاتح پور با اشاره به این که بین فرهنگ و هنر دیالکتیکی وجود دارد، اضافه کرد: آیا ما می توانیم فکر نماییم هنر بر فرهنگ مقدم است؟ یونانیان می پنداشتند که امور ظهور می کنند. به ظهور رسیدن یا به مدد انسان رخ می داد و یا بصورت طبیعی پدید می آمد.

او با اشاره به مفهوم تکنیک هنری اضافه کرد: مدل دیگری از ظهور هست که تکنیک از ان استخراج می شود و آن به ظهور رسیدن به کمک انسان است. اساتیدی که به ساخت ابزارآلات ساز می پردازند، با نگاه کردن به چوب هایی که در ظاهر معمولی و شبیه به هم هستند، متوجه می شوند که کدام یک برای ساخت چه نوع سازی مناسب تر است. کار هنرمند در اینجا به ظهور رساندن چوب و ساخت اشیاء مختلف است.



این دانش آموخته فلسفه غرب، با اعلان اینکه در نظر افلاطون شعر، گونه ای از وحی است، افزود: وحی الزاماً امر الهیاتی نیست بلکه هرآنچه که بیرون از آدمی بر او می آید را شامل می شود. شعر از جانب خود شاعر نیست بلکه حاصل مواجه با صورتی عقلانی است.

فاتح پور با اعلان اینکه افلاطون و فارابی می گویند علم ساخته ما نیست بلکه علم، هنر، شعر و دین، همگی از مواجه عقلانی با عقل فعال نشأت می گیرند، اضافه کرد: پیامبر یا فیلسوف و هنرمند به این عقل می رسند و پیام خودرا خلق می کنند. پس خلق هنری عملی عقلانی است. این گزاره با رفتار تعدادی از شبه هنرمندان که در شکل و شمایل ژولیده ظاهر می شوند، در تعارض است. هنر تعطیل عقل نیست.

او در مورد جایگاه هنرمند در نظر افلاطون اشاره کرد: در نظر افلاطون، عالم معقولی هست که سایه آن آدم محسوس است. این، همان تمثیل غار افلاطون است. افلاطون می گوید گروهی از این سایه های تقلید می کنند که در مدینه افلاطون جایی ندارند. افلاطون هنرمندان را بیرون نکرده بلکه آنان را در ریاست مدینه قرار داده است.
این کارشناس ارشد فلسفه غرب، با اشاره به این که در نظر افلاطون مدینه با وجود هنرمندان و اهل فلسفه مدینه شده است، اضافه کرد: هنرمند همچون فیلسوف از غار خارج شده با عالم معقول روبه رو شده است. او به روایت آن چه در عالم معقول دیده، می پردازد. فیلسوف و هنرمند اینجا یکی شدند.

فاتح پور با تکیه بر این که در فلسفه ایرانی، همین شأن برای هنرمند وجود دارد، اظهار داشت: هنرمند، عقل را کنار ننهاده است بلکه در برخورد دیگری است. فارابی می گوید پیامبر و فیلسوف یک حرف را می زنند اما نوع خطابشان با هم متفاوت می باشد.



خطاب پیامبر عوام و خواص را شامل می شود و خطاب فیلسوف فقط با خواص است و عوام نباید فلسفه بخوانند اما همه اقشار می توانند با هنر مواجه شوند.

او افزود: هنر، صور معقولات را که فیلسوف با آن سر و کار داشته، در خود دارد و زبان مردم را که دین داشته، یک جا حمل می کند. متن سهروردی را هر کسی متوجه نمی شود اما همه می توانند مثنوی و شاهنامه بخوانند برای اینکه زبان شان راحت است. هنر و فلسفه، هر دو از یک منبع و با دو زبان می آیند.

این پژوهشگر فلسفه درباب لزوم تکثر در فهم متن هنری اضافه کرد: هر انسانی با امر هنری، نسبت خاص خودش را برقرار می کند و بنا بر این امکان تعدد تفاسیر وجود دارد. نباید تفسیر یگانه ای را که استاد ارائه می دهد، تنها تفسیر ممکن پنداشت آن را قبول کرد. شاید واقعاً شاعر از می، آن تفسیر عرفانی که استاد می گوید را نداشته باشد. تفسیرهای مختلف باید با هم دیالوگ داشته باشند تا به حقیقت منتج شوند. حقیقت هیچ گاه یک جلوه ندارند.

فاتح پور اضافه کرد: هنرمند فهمی را از امر معقولی چون عشق به دست می آورد. این فهم در او جریان پیدا می کند و در نهایت آنرا خلق می کند. خلق هنری، خلق حسی نیست بلکه ورای حس رفتن و بودن در عالم عقل است.

او با اشاره به آرای کانت اظهار داشت: به نظر کانت، در هنر ضرورت و اخلاق با هم گره می خورند و هنر قبل از نقدهای دیگر وارد می شود و اینجاست که اثر هنری، آزاد است و آزادی در نظر کانت برآمده از عقل بشری نیست بلکه معنا و بنیاد اخلاق است. این که وجهه عقلانی برای هنر قائل شویم، ما را راهنمایی می کند تا شأن فهم برای هنر قائل شویم.

این محقق فلسفه با اعلان اینکه برخی افراد شعر و هنر را بیان احساسات می دانند و شأن عقلانی برای آنها قائل نمی شوند، اشاره کرد: ما همیشه احساس را می فهمیم. حس به تنهایی به انسان درک نمی دهد. این که هنر را به امر احساسی ربط دهیم، ما را از صحبت کردن در مورد هنر دور می کند.

فاتح پور با تکیه بر این که عقل در ادبیات ما به مفهوم عقل جزئی و محدود نیست، بیان کرد: در نظر عرفای ما اگر عقل نباشد عشق نیست و برعکس. وجود عقل و عشق به هم وابسته است. آیا آن چه که حافظ و مولانا گفتند، ضد عقل است؟

او با اعلان اینکه کسانی که اثر هنری خلق کردند، در اوج عقلانیت بودند و چون در نهایت امر عقلانی بودند، توانستند اثر هنری خلق کنند، اشاره کرد: ما همیشه درون نظام اندیشه ها زندگی می نماییم و زبان، ما را به این عالم اندیشه وصل کرده است. ما در این نشست با زبان فارسی فکر می نماییم. هر چه حضور یک زبان کمتر شود، امکان های آن زبان هم کمتر می شود و سپش زبان از هنر می افتد و ملتی از بین خواهند رفت.

این فعال فلسفی افزود: بیهقی مهم می باشد، برای اینکه حافظ زبان است. زبان حامل و ظهور اندیشه است. مصریان امروز عربی حرف می زنند برای اینکه اندیشه و زبان شان به اندازه ای ضعیف شده بود که نتوانستند در مقابل اعراب مقاومت کنند.

فاتح پور که معتقد می باشد در نسبت هنر با فرهنگ، هنر مقدم بر فرهنگ است، اضافه کرد: اندیشه مقدم بر فرهنگ است و هر اثر هنری، اثری در اندیشه است. تنها تفاوت یک اثر هنری با یک اثر فلسفی در زبان و ظهور آنست.

او رنسانس را در آغاز کار یک نهضت ادبی که سودای بازگشت به زبان یونانی را داشت دانست و اظهار داشت: در مراجعه به زبان، ارسطو و افلاطون را بازخوانی می کنند و کتاب مقدس را ترجمه می کنند. هم زمان با این نهضت ادبی، نهضتی هنری صورت گرفت.



این پژوهشگر و دانش آموخته فلسفه غرب درباب تقدم هنر بر فرهنگ افزود: قبل از فلاسفه، داوینچی در یک نقاشی دایره ای کشیده و انسان را با تمامی جزییات در درون این دایره ترسیم کرده است. قبل از برجسته شدن فردیت و شکل گرفتن دولت_ملت ها و زبان های ملی اثرهای هنری شکل گرفته اند. انسان گرایی و فردیت قبل از آثار فلسفی، در آثار هنری این دوره به چشم می خورد. پیش از مفهوم یافتن فردیت در فرهنگ، این مفهوم در اثر هنری جلوه یافته است. از این جهت هنر بر فرهنگ مقدم است. هنر، ظهور بی پرده اندیشه است.

فاتح پور درباب نقش و خاصیت هنرمندان اشاره کرد: خلاصه کلام این است که اثر هنری یا فلسفی در دل مفاهیم خلق می شوند. فعلیت انسان و خاصیت وی در چگونگی فعلیت یافتن ادراک هنرمند و فیلسوف دخیل است، اما پیامبر(ص) این وجه را نداشته است و تمام قرآن کلام خداست. مفاهیم و کلمات قرآن و تورات از حضرت محمد(ص) یا حضرت موسی(ع) نیستند، ولی هنرمند و فیلسوف در تعیین و به ظهور رساندن دخل و تصرف دارند.

این معلم و مدرس فلسفه، با اشاره به شعر کتیبه اخوان ثالث افزود: وی در شعر کتیبه گفته وقتی با تلاش فراوان سنگی که رویش نوشته شده بود «کسی راز مرا داند که بدین جهت به آن رویم بگرداند»، به عقب برگرداندند، دیدند که در سمت دیگر سنگ، کلمه «همان» نوشته شده است. اخوان ثالث پوچی در افق پیش رو را با کلامی هنرمندانه ترسیم کرده است و این چیزی جز ظهور عقلانیت نیست.

فاتح پور افزود: ملاصدرا در کتابش گفته که فلسفه من را ناصواب و خطا نفهمید، اما شاگردان او دقیقاً همانطور که او نهی کرده بود، فلسفه او را فهمیدند و این نشان میدهد که ملاصدرا به عنوان یک فیلسوف توانسته بود که آینده را ترسیم کند. افقی که هنرمند می فهمد، شاید خیلی دقیق تر و بیش از افقی است که فیلسوف می بیند.

او در آخر این جلسه اشاره کرد: به نظر من سانسور هنرمند بیش از این که توسط نهادهای سیاسی رقم بخورد، توسط همین مردم رقم می خورد. حلاج و سقراط تا وقتی در کنج خانه بودند کشته نشدند، وقتی کشته شدند که اثر اجتماعی داشتند. اجاره نشین های مهرجویی چند دهه پیش مسئله ای را متذکر شده که امروز با آن مواجه هستیم.




1402/09/28
15:47:13
5.0 / 5
415
مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۵
نور معرفت

nooremarefat.ir - مالکیت معنوی سایت نور معرفت متعلق به مالکین آن می باشد