نور معرفت
نقد و بررسی كتاب درباره  شر ؛

سوژه رنج برای الهیات مدرن است، الهیات عملی برای كاستن از رنج

سوژه رنج برای الهیات مدرن است، الهیات عملی برای كاستن از رنج

نور معرفت: حجت الاسلام صادق نیا اظهار داشت: سوژه رنج برای الهیات مدرن است. این مساله به الهیات سنتی ربطی ندارد. در الهیات مدرن است كه شاهد مفهوم گرانبار رنج می شویم.


به گزارش نور معرفت به نقل از مهر، انتشارات كتاب طه اخیرا كتاب «درباره شر» را روانه ی بازار كتاب كرده است. این مجموعه ی دوجلدی منتخبی از متون و مقالات كلاسیك و معاصر درباره ی شر است كه زیر نظر نعیمه پورمحمدی انتخاب و ترجمه شده است. جلد نخست این مجموعه به الهیات سنتی اختصاص دارد كه در آن تئودیسه های سنتی در ادیان و عوامل ناكامی آنها از نظر متفكران مدرن پیگیری می شود. جلد دوم به بازنمایی پاسخ های جدید الهیات به شر اختصاص دارد. در اینجا، كوشش خلاقانه و تحول خواه الهیات مدرن برای پاسخ دادن به مساله ی شر بررسی شده است. نشست هفتگی شهر كتاب در روز سه شنبه ۱۶ مهر به نقد و بررسی كتاب «درباره ی شر» اختصاص داشت و با حضور مهراب صادق نیا، محسن جوادی، نعیمه پورمحمدی و محمد حقانی در مركز فرهنگی شهر كتاب اجرا شد. در ابتدای این نشست، علی اصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر كتاب، گفت: یكی از مسائل مهم در حوزه ی دین پژوهی و فلسفه ی دین بررسی، تحلیل و تبیین مساله ی شر است. پرسش از ضرورت وجود شر برای جهان مادی، عدمی بودن شر، ضرورت وجود شر برای اختیار و آزادی انسان، نقش انسان در شر، ارتباط شر با جزئی نگری و كلی نگر نبودن قضاوت های انسانی در این عرصه مطرح است. او افزود: بعضی از منتقدان وجود شر در جهان را منافی خداباوری می دانند و برآن اند كه وجود خداوند قادر مطلق، خیرخواه مطلق، عالم مطلق، با مساله ی سر در جهان توجیه شدنی نیست. مساله ی شر در فلسفه ی غرب، فلسفه های دیگری ازجمله هندی، بودایی و در حوزه ی فلسفه و كلام اسلامی مهم بوده است. در فلسفه ی غرب، شخصیت هایی مانند اپیكور، هیوم، كانت، لایب نیتس، نیچه، آگوستین و سوئین برن درباره ی مساله ی شر بحث های مهمی مطرح كرده اند. همچنین، در حوزه ی فلسفه و كلام اسلامی نیز از ابن سینا و فارابی و ملاصدرا و خواجه نصیر گرفته تا علامه طباطبایی دلیلهای و مباحثی را درباره ی شر در جهان مطرح كرده اند. او اضافه كرد: متفكران و فیلسوفان شرور را به انحای گوناگون تقسیم كرده اند. مثلاً در مورد چرایی وجود شرور طبیعی مانند زلزله، سیل یا شرور در رابطه ی انسانی مانند كشتار، بیماری، ظلم یا نادانی، معلولیت و جنگ سخن گفته اند. در این میان، كسانی مانند فارابی، ابن سینا، خواجه نصیر و آگوستین و توماس آكویناس و لایب نیتس شر را امری عدمی می دانند؛ یعنی اعتقاد دارند كه نمی توان شر را به خداوند انتساب داد. محمدخانی درانتها اظهار داشت: كتاب «درباره ی شر» شامل مقالاتی مهم درباره ی شر در فلسفه و الهیات است. این ۶۱ مقاله از رویكردهای مختلف انتخاب شده اند. نعیمه پورمحمدی یك مقدمه ی تحلیلی ۱۲۰ صفحه ای به این كتاب افزوده است كه خود كتابی جدا است و می تواند به خوبی رویكردهای موجود در این عرصه را برای مخاطب تبیین كند. بااین حال، به نظر جای چند مقاله ی تألیفی در مورد شر در دیدگاه های حوزه ی فلسفه یا تفكر اسلامی در این مجموعه ی خوب خالی است. در پی تسلی الهی نعیمه پورمحمدی، استادیار فلسفه ی دین در دانشگاه ادیان و مذاهب قم، گفت: من این ۶۱ مقاله را انتخاب كردم و فصل بندی و چیدمانی به آنها دادم. برخی از این مقالات به علت نگاه انتقادی شان به الهیات سنتی و پاسخ هایشان به مساله ی شر انتخاب شدند. این مقالات پاسخ های الهیات سنتی به شر را ناكافی، گرفتار اشكالات اخلاقی و گفتمانی و بی توجه به جنبه های اگزیستانسی وجود انسان می دانند. دسته ی دیگر این مقالات، از الهیات سنتی عبور كرده بودند و پاسخ های مدرنی به مساله ی شر می دادند. این مقالات در حوزه هایی چون الهیات خدای گشوده، الهیات پویشی، الهیات اعتراض، الهیات روایی، الهیات فمینیستی، الهیات صلیب، الهیات ضعف خدا، الهیات مرگ خدا بودند. پس، نگاه انتقادی به پاسخ های الهیات سنتی و تحول و گذر به الهیات مدرن اساس شكل گیری این مجموعه بود. او افزود: مراحل اولیه ی تولد این كتاب با تولدی دیگر گره خورد و آن تولد پسرم بود. با بیمار متولد شدن پسرم دغدغه ی مساله ی شر در من به وجود آمد. قبل از آن، به شر و رنج نمی اندیشیدم. اما حالا به دنبال پاسخی بودم كه ازلحاظ ذهنی اقناعم كند و روحم را تسكین دهد. ولی هر چه در پاسخ های سنتی می گشتم، ناامیدتر می شدم. هر پاسخی برای مدتی كوتاه كمك می كرد، اما وقتی كار بالا می گرفت این پاسخ ها همه ناچیز می شدند و در مقابل مشكلات نگهداری از كودكی بیمار ارزش خودشان را از دست می دادند. من در پس سازگار كردن ایمانم با مساله ی رنج و شر بودم. خلاصه، این كار آفاقی با دغدغه های سنگین اَنفسی انجام شد. وی در ادامه قسمتی از مقدمه ی كتاب را خواند و اضافه كرد: من تسلی الهی را از لابه لای سنت اسلامی دریافت كردم. با این پاسخ ها بین ایمان و رنجم جمع كردم. ولی این تسلی ها مادرانه و انسانی نبود. همچنین، شرور الهیات سنتی خیلی عادی هستند. شرور وحشتناك، ساختاری یا متافیزیكی در این بحث ها جایی ندارند. وقتی الهیات سنتی از تئودیسه ی پرورش روح سخن می گوید، شرهای وحشتناكی مانند تجاوز یا گسیختگی شخصیت بر اثر بیماری های عصبی و روانی را نمی بیند. نه در آن دختری كه مورد تجاوز واقع شده ظرفیت معناسازی مانده و نه آنكه شخصیتش ازهم گسیخته می تواند پاسخی از جنس اختیار بگیرد. افزون بر این شرور وحشتناك، الهیات سنتی به شرور ساختاری مقابل زنان، معلولان، سیاه پوستان، طبقات پایین جامعه توجهی ندارد. چونكه الهیات سنتی خیلی وارد الهیات اجتماعی نشده است. همچنین، الهیات سنتی شرور متافیزیكی یا تأملات اگزیستانسی انسان، مانند محدود بودن وجود انسان، مرگ و محكوم بودن او به اختیار و نیستی را نادیده می گیرد. پورمحمدی افزود: الهیات سنتی به این مساله توجه ندارد كه شرور فراوان، متنوع و دارای گستردگی و پراكندگی نامتناسب اند. بحث الهیات سنتی تاریخی نیست. الهیات سنتی از مفهوم شر سخن می گوید و نه از شر به منزله ی چیزی كه در بافت زمان و مكان شكل می گیرد و در زمان و مكان قربانی هایی می گیرد. به بیانی، الهیات سنتی درگیر شرور عینی و تاریخی نشده و درباره ی شر انتزاعی بحث می كند. این الهیات بیشتر به دنبال آن است كه متفكر اسلامی یا مسیحی بتواند شر را در ذهن خود حل كند، نه اینكه قربانی یا ابژه ی درد پاسخ بگیرد. این پاسخ ها بیشتر سوژه محورند، نه ناظر بر زندگی های واقعی رنجبران. به بیانی دیگر، از اشكالات گفتمانی الهیات سنتی در مورد شر این است كه ذهنی، سوژه محور، انتزاعی، مفهومی و غیروابسته به موقعیت و تاریخ است. وی اظهار داشت: الهیات سنتی از شر به منزله ی یك حقیقت كلی جهانی حرف می زند، ولی ما رنج می كشیم. انسان ها به صورت شخصی با رنج روبه رویند، نه به مانند امری عمومی در خارج. به این جهت، چرخشی گفتمانی در پاسخ های مدرن شكل گرفت. حالا بیشتر در مورد رنج انسان سخن گفته می شود. چونكه سخن گفتن از شر به منزله ی حقیقتی جدا از ما به درد زندگی انسان ها نمی خورد. الهیات سنتی خدا، شر، عدالت الهی را در نظر دارد. در این الهیات شر وجودی خارج از ما است كه ما از آن تأثیر نمی پذیریم، به ما حمله نمی كند و خشن نیست. اما شر در زندگی این چنین نیست. الهیات مدرن در مورد انسان، رنج و عدالت بشری سخن می گوید. این الهیات با سخن گفتن از الهیات بشری مسئولیت انسان ها را پررنگ می كند و انسان ها را در ساختن شرها و جبران آنها مسئول می بیند. اگر گفتمان سنتی به دنبال تببین و درك پذیركردن شرور بود، گفتمان مدرن بر آن است كه اینها را مهندسی، مدیریت و اصلاح كند. متون دینی به انسان ها سفارش می كنند در اجتماعشان حضور مؤثر داشته باشند و مصلح اجتماعشان باشند. این گفتمان مدرن می تواند از دل متون دینی برآید. چنان كه بهترین تئودیسه های مدرن دینی اند. همین طور، در دوران مدرن شاهد شكل گیری آنتروپودیسه بجای تئودیسه (در این اصطلاح «تئو» به معنای خدا و «دیسه» به معنای عدل) هستیم. نشستن «آنترو/انسان» بجای «تئو» در این اصطلاح بدین معناست كه حالا دیگر انسان ها نباید چشم انتظار خداوند باشند، بلكه باید خودشان دست به كار شوند و با الهام از دین تغییراتی صورت دهند. او توضیح داد كه افزون بر اصرار بی مورد بر توانایی توجیه همه ی شرور، الهیات سنتی با اشكال هایی چون بی توجهی به كودك، معلول یا حیوان، یكدست دیدن خصلت روانی انسان ها، بی توجهی به كرامت انسانی یا نگاه ابزاری به او درگیر است و اظهار داشت: الهیات سنتی باید به این مشكلات توجه كند و تئودیسه های جدیدی بجوید. مراجعه به متون دست اول دینی مانند قرآن كریم یا سنت عرفانی عطار و مولانا بسیار نویدبخش خواهد بود. نقشه هایی برای مطالعات شر محمد حقانی فضل، مدرس پژوهشكده ی ادیان و مذاهب، درباره ی فایده ی دانشگاهی «درباره ی شر» اظهار داشت: در این كتاب با دو نقشه ی راه مواجهیم. یك نقشه در مقدمه معرفی شده است و دیگری در نوع فصل بندی كتاب. جغرافیای این بحث بسیار گسترده است و خیلی وقت ها در مواجهه با یك مساله به درستی نمی دانیم در كجای این پهنه قرارگرفته ایم. شاید یكی از مهم ترین مسائل در مواجهه با هر مقاله ای منظر و بحث موردنظر باشد. در مقدمه، نقشه ی محتوایی این بحث به ما نشان داده شده است. دسته بندی شر، انواع شرور، مباحث و پاسخ هایی كه تابحال مطرح شده ارائه شده است. اگر گرافی از این مقدمه تهیه شود می تواند خیلی از پرسش ها در مواجهه با شر را جانمایی كند. این به فهم بهتر هر مقاله ای در این عرصه كمك می نماید. او افزود: نقشه ی دوم، در فصل بندی ها ارائه شده است. می توان گفت این نقشه ی منظرها، چشم اندازها و مبادی حركت برای پرداختن به این بحث ها است. در اینجا می توان فهمید كه چه كسانی با چه دغدغه ها و پیش فرض هایی به این مبحث پرداخته اند. قاعدتاً این نقشه هنوز كامل نیست. ولی، نویسنده در جانمایی و دسته بندی این مقالات جسارت علمی بهادار ای به خرج داده است. امیدوارم این كار راه ما را برای جانمایی مباحث علمی در مبحث شر و رنج هموار كند. او اظهار داشت: به نظر من این كتاب صرفاً دانشگاهی نیست و خیلی اوقات می توان آنرا به آدم های معمولی هم سفارش كرد. ترم پیش، با دوستی كه آمده بود فلسفه ی دین بخواند گفت و گو می كردم. می گفت من روحانی بودم و در بیمارستان با كسانی سروكار داشتم كه به بیماری های سختی مبتلا بودند. بزودی متوجه شدم یك جواب به درد همه ی این افراد نمی خورد و منِ روحانی اگر می خواهم اینجا باشم، باید جیبم پر از جواب باشد. حالا من از دیدگاه هر كسی كه گرفتار رنج می شود به سوژه می نگرم. در دنیای مدرن این بحران معنا و مساله ی شر و رنج است كه همچنان ما را به دین و الهیات و فلسفه بازمی گرداند. این رنجی كه می كشیم سوال هایی پیش رویمان می آورد كه جوابشان برای همه ی آدم ها یكسان نیست. خود من بیشتر در بخش روایت پویشی ترجمه كردم و این بخش برایم بسیار جذاب تر بود. آن منظومه ای كه در ذهن من شكسته بود، اینجا بهتر جواب می گرفت. در این كتاب، جدای از اینكه منظرها اعلام می شود، مجموعه ای از پاسخ ها ارائه می شود. این برای هر كسی كه نیازمند فهمیدن دیدگاهی جدید است، می تواند مفید باشد. افزون بر این، جانمایی این مباحث می تواند به ردگیری مطالب و مطالعه ی بیشتر علاقه مندان در هر شاخه ای كمك نماید. او ضمن تاكید بر اینكه دقت و روانی ترجمه در این كار حفظ شده است، گفت: در این وانفسا كه مدام در مورد فضای دانشگاهی ما نقد می نویسند، این كار ازنظر من بسیار آموزنده است كه تیمی دوسه سال روی كاری وقت گذاشته كه در سیستم دانشگاهی هیچ امتیاز و نمره ای ندارد. اهمیت این كار در این است كه این افراد بجای اینكه وارد بازی ها شوند، كاری تولید كردند كه مخاطبش نه فقط دانشگاهیان، بلكه همه ی مردم اند. الهیات عملی برای كاستن از رنج محسن جوادی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد، ضمن قدردانی از رویكرد باارزش گردآورنده گفت: چیزی حدود یك سوم این كتاب را خود گردآورنده ترجمه كرده است. او بیشتر این مقالات را دیده و برایشان چكیده آورده است. همین طور با اعتماد به دوستان جوان برایشان فرصتی فراهم نموده است. فكر می كنم این كار بیشتر به صورت شخصی انجام شده است كه نشان داده است نباید كارهای بزرگ را به انتظار حمایت مراكز بزرگ واگذاشت. او افزود: من تعبیر الهیات سنتی را چندان نمی پسندم. الهیات سنتی بیشتر الهیات نظری است، نه وجودی یا عملی. فضای نظری هم در هر بحثی استدلال و نظر است و نمی توان توقع داشت به چالش ها و مسائل وجودی شخص در اینجا و الان توجه كند. به طبع، نمی توان در مورد این مسائل از آن جوابی هم گرفت. اما ما چیزی به نام الهیات عملی هم داریم. او توضیح داد: ارسطو می گوید عقل ما فقط نظر كردن نیست. شاید سه فضیلت آن، نوس و سوفیا و اپیستمه، برای بحث های نظری باشند، ولی عقل ما خاصیت عملی هم دارد. این همان چیزی است كه ما در طول تاریخ و بحث تاریخی خودمان از آن غفلت كرده ایم. یكی از خاصیت های عقل عملی تخنه است؛ یعنی سازندگی، ساختن و صنعت. با این خاصیت می توانیم به ساختن، درست كردن و تغییر دادن روی آوریم و مثلاً پزشكی را رونق دهیم. اما به نظر می آید امروز حتی الهیات مدرن هم گرفتار نظر شده است، این دفعه نظر روی این مقولات. اما آنچه مشكل شر را در ساحت شخصی و وجودی حل می كند، از جنس عمل است. حل مشكل شخصی و وجودی شر در حوزه ی الهیات اخلاقی و عملی است، نه بحث نظری. جوادی اظهار داشت: دسته بندی سنتی و مدرن، شاید در تعبیر الهیات قدری غلط انداز باشد. چونكه الهیات سنتی، عرفان و كلام و اخلاق را هم درگیر كند. بهتر است بگوییم فلسفه ی كلاسیك ما یا كلام سنتی ما خیلی برای این امر جواب ندارد. درحالی كه عرفان سنتی ما جواب هایی دارد. مشكل ما سنت و مدرنیته نیست، كما اینكه بسیاری از رویكردهای مدرن هم فقط حرف می زنند. درحالی كه آنچه مشكل را حل می كند، آن كاری است كه انجام می شود، آن افراد یا نهادها یا تشكل های مردمی ای هستند كه در زندگی رنج دیدگان ورود می كنند تا از این رنج ها بكاهند. او اشاره كرد: ما باید چیستی مساله مان را تبیین نماییم. وقتی مساله ی ما نظری است و خودمان فارغ دلیم، یا فارغ دلانه به مشكل خودمان نگاه می نماییم، مسیر و منطقی داریم. ولی وقتی خودمان درگیر رنجی هستیم و حرف های نظری رنجمان را شعله ورتر می كند، وقتی شری كه درگیر آن هستیم، از نوعی دیگر است، راه دیگری لازم است. اینجاست كه نوعی همدلی، اخلاق و سلوك باید لحاظ شود كه از آن غفلت شده است. معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد، افزود: شاید بااینكه در موردی دفاعیه ای داریم، تئودیسه ای برای آن نداشته باشیم. دفاعیه زمانی است كه در مقابل كسانی كه از بحث شر به نفع موضع الحاد استفاده می نمایند، استدلال می نماییم. اما تئودیسه جایی است كه من می خواهم راز شری را بفهمم و شاید نتوانم. اینجاست كه الهیات عملی، عرفان یا معنویت كمك می نماید. به خصوص نه حرف معنویت و اخلاق، آن زندگی و سلوك اخلاقی می تواند در كاستن آلام كمك نماید. ما كمتر به این مساله پرداخته ایم. نه فقط در زندگی فعلی ما از آن غفلت شده است، تاریخ هم از آن غفلت كرده است. به قول سقراط به هر تاریخی بنگرید، تاریخ جنگ ها و درگیری ها و رنج ها است و در آن از دوستی ها، همدلی ها و همكاری ها یا چگونگی فائق آمدن بر رنج ها سخنی گفته نمی گردد. او افزود: این بحث بسیار خوبی است، اما تعبیر الهیات سنتی را چندان مناسب نمی بینم. هم در الهیات سنتی می توان زمینه ها و فضاهایی پیدا كرد كه با شر وجودی درگیر شوند و هم در تفكر مدرن. بازهم آنچه مشكل را حل می كند، حرف ها نیستند. چنان كه ارسطو می گوید، ما از شجاعت بحث نمی نماییم كه بدانیم شجاعت چیست. بحث از شجاعت وقتی فایده دارد كه شجاعتی صورت بگیرد. امكان دارد ما در الهیات مدرن از همدلی سخن بگوییم، ولی همدلی كردن مهم می باشد. جوادی اظهار داشت: این كار بسیار ارزشمندی است. من این روزها شرایط خوبی نداشتم و نتوانستم همه ی مقالات را بخوانم. ترجمه روان بود، گرچه نتوانستم آنرا مقابله خوانی كنم. اینكه در یك بحث فضا را عوض نماییم و چشم اندازهای تازه ای ارائه نماییم. بیشتر مدخل ها مربوط به ۲۰۱۱ است و جلوتر نیامده اند. شاید علت این باشد كه این مقالات آن زمان انتخاب و به ترجمه سپرده شده اند. در اینجا در عنوان و مقدمه محدودیتی مشخص نشده است. ضمناً یكی دو مقاله در مورد اسلام هم آورده شده است. پس این انتظار در مخاطب ایجاد می شود كه به اندازه ی الهیات سنتی غرب به الهیات سنتی ما نیز پرداخته شود. در دستینه ی راتلج ۲۰۱۹ چند مدخل مناسب این بخش ارائه شده كه می تواند در ویراست یا تكمله ی كار افزوده شود. او درانتها اظهار داشت: به نظرم اینكه دفاعیه ها را فقط به بحث منطقی مربوط دیدید و تئودیسه ها را به بحث های شواهدی، چندان دقیق نیست. چونكه خیلی از تئودیسه ها می توانند دفاعیه حساب شود. افزون بر این، اصطلاح «شر اگزیستانس» یكجا به معنای شر متافیزیكی و دیگر جا به مدلول شر وجودی به كاررفته است. اما چیزی با عنوان شر اگزیستانسیال نداریم. آن رویكرد اگزیستانسیال به شر است. به نظرم، این تفاوت باید دیده شود. زمین های الهیات برقرارند مهراب صادق نیا، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، گفت: سخنان من بیشتر به بافتاری برمی گردد كه الهیات مدرن در آن قرار دارد. من قصد دارم از مفهوم الهیات سنتی و الهیات مدرن دفاع كنم. ما در اسلام هیچ حادثه یا رخداد مشخصی نداریم كه مفهوم الهیات به آن اشاره بكند و بتوانیم از آن به الهیات در جهان اسلام یاد نماییم. بلكه، باید مجموعه ای از رخدادها را كنار هم قرار دهیم تا معادل چیزی قرار بگیرد كه در مسیحیت به آن الهیات گفته می شود. امكان دارد ما تفسیر، فلسفه، عرفان، فقه، اخلاق را كنار هم بگذاریم تا چیزی به نام الهیات پدید بیاید. ازقضا، آنچه ما معمولاً در مقابل الهیات قرار می دهیم (كلام)، در ادبیات مسیحی قسمتی از الهیات شناخته نمی گردد. بلكه به آن آپولوژی یا دفاعیه نویسی می گویند. ولی ما به غلط وقتی می خواهیم قضاوتی نماییم، كلام را محل مقایسه قرار می دهیم. او اظهار داشت: من معتقدم چون ما در الهیات مسیحی شاهد دو چارچوب هستیم كه در موضوع، روش، غایت و رویكرد معرفت شناختی باهم متفاوت اند، به وضوح می توانیم بگوییم كه از دو الهیات سخن می گوییم. گرچه، شاید نتوانیم بگوییم كه این دو زمین بازی آن چنان از هم جدایند كه بشر از یك زمین بازی به زمین بازی دیگری كوچ كرده است. چونكه در دنیای مدرن نیز الهی دانان می كوشند خودشان را متعهد به زمین بازی الهیات سنتی نشان بدهند. پروتستان ها می كوشند نشان دهند كه به سنت آبا بیشتر از كاتولیك ها معتقدند. ارتدكس های مدرن هم می كوشند نشان بدهند به سنت بیشتر از كاتولیك ها یا پروتستان ها وفادارند. اتفاقی كه در الهیات مدرن رخ می دهد، ازقضا، ما را به چیزهایی در الهیات سنتی علاقه مندتر می كند، حتی به خرافه. پس، این دو زمین بازی هستند و در چهار مساله با هم متفاوت اند. او اشاره كرد: نخست آنكه در الهیات سنتی سوژه خدا است. گویی مساله ی الهی دانان در این الهیات خدا و انسجام الهیات است. این در شرایطی است كه در دوران مدرن یا روزگار صنعتی، مساله ی الهی دانان انسان است. اگر پیش ازاین سوال این بود كه خداوند متعال چگونه می تواند با جهان نامتعال ارتباط برقرار كند، حالا مساله این است كه چطور امكان دارد این انسان در این جهان زندگی كند و به خدا باور داشته باشد؟ حالا بحث وجود خدا یا صفات خدا نیست. پرسش این است، این منی كه با تورم و سیل و زلزله و رنج دست به گریبانم چه طور می توانم به خدا باور داشته باشم. این استاد دانشگاه گفت: این دو الهیات از حیث روش هم متفاوت اند. از سال ۱۹۶۶ به این سو، روش الهیات تغییر كرده و در آن منطق استنباط جای منطق استنتاج را گرفته است. اگر پیش ازاین با مفروض دانستن چیزهایی برای تبیین واقعیت می كوشیدند. حالا بر طبق منطق استنباط از بررسی واقعیت و رسیدن به یك نتیجه سخن گفته می شود. برای مثال، اگر قبل تر بر این باور بودند كه كتاب مقدس خطاناپذیر است، چون حاصل وحی و الهام خدا است. از ۱۹۶۶ به این سو، می گویند بایبل بی خطا است؛ یعنی در این بررسی خطایی یافت نشده است و ای بسا در آینده خطایی پیدا شود. اینجا ادعا بسیار فروتن شده است. او درباره ی تفاوت الهیات سنتی و مدرن از حیث معرفت شناختی اظهار داشت: پیش ازاین نسبت میان الهیات دان و سوژه دغدغه ی ذهنی او تباین بود. گفته می شد، نه متأله سوژه را می سازد و نه سوژه او را. بلكه سوژه ها از پیش وجود داشته اند. این در شرایطی است كه در الهیات مدرن گفته می شود میان سوژه و محقق یا الهیات دان، نسبت تامی وجود دارد و اینها یكدیگر را می سازند. ای بسا آنچه برای محقق یا متألهی سوژه است، برای دیگری مصداق رنج نباشد. صادق نیا درباره ی تفاوت الهیات سنتی و مدرن از حیث دستاوردها اظهار داشت: الهیات سنتی به دنبال تبیین درونی جامعه ی خودش است. پس مسیحیت در الهیات سنتی می كوشد چیستی خودرا بیان كند. درحالی كه متألهان الهیات مدرن به سختی مشغول گفت و گو با بافت فرهنگی و نشان دادن سودمندی خودشان در دنیای جدیدند. این اتفاق شگرفی است. بنا بر این است كه كسی مانند نعیمه پورمحمدی رویاروی مساله ی رنج، می گوید من كاری ندارم این استدلال شما در الهیات سنتی تا چه اندازه قانع كننده و منطقی است، برای من این مهم می باشد كه این استدلال تا چه اندازه در دنیای جدید برایم مفید می باشد، تا چه اندازه كاركرد دارد و من را در این وضعیت كمك می نماید. او افزود: حركت از پارادایم تبیین انسجام به پارادایم سودمندی اتفاق بزرگی بود. جامعه ی امروز از الهی دانان انتظار دارد سودمندی خوانش خودرا از دین توضیح دهد. اگر قبلاً در منطق ارزیابی ادیان به برخورداری آنها از انسجام بیشتر توجه می شد، امروز معیارهای كاربردی ای مانند توانایی شادكردن انسان، معنا بخشیدن به زندگی انسان و خوش بین كردن او اهمیت یافته اند. صادق نیا اظهار داشت: براین اساس، ما واقعاً شاهد دو الهیات هستیم و این طور نیست كه اینجا صحنه ای ساخته شده است. اما ما نمی توانیم یك زمین بازی را بجای زمین بازی دیگری قرار دهیم. اینها دو زمین بازی اند كه هر یك كار خودشان را انجام می دهند. ضرورتی ندارد ما از كلام اسلامی یا الهیات سنتی مسیحی انتظار داشته باشیم نقش الهیات مدرن را ایفا كند. اما، اینكه ما الهیات مدرنی داریم و می توانیم چنین واژه ای را به كار ببندیم یا نه، كار خیلی سختی است. خیلی ها كوشیدند به صورتی الهیات مدرن را دسته بندی و وجود آنرا ثابت كنند. اما درنهایت، در این روزگار الهیات مدرن مانند الهیات سنتی چیزی مشخص و شامل موضوعات از پیش تعیین شده نیست. الهیات در زمان حاضر مانند دسته ای پرنده است كه در آسمان پرواز می كنند و نه جهت واحدی دارند و نه ارتفاع یكسانی. او درانتها ضمن تاكید بر اینكه این كتاب ادبیات شر را در كشور ما چندین قدم جلوتر می برد، گفت: سوژه رنج برای الهیات مدرن است. این مساله به الهیات سنتی ربطی ندارد. شر در الهیات سنتی حیث آبجكتیو دارد. در الهیات مدرن است كه شاهد مفهوم گرانبار رنج می شویم. همان طوركه مرگ مفهومی سرشار از معنا است و با مردن یا فنا شدن فرق می كند. مرگ و رنج به انسان تعلق دارند، درحالی كه درد می تواند پدیده ای مشترك میان همه ی انسان ها در طول تاریخ و همین طور انسان و حیوان باشد. شاید آنچه شما آنرا رنج می نامید، من رنج ندانم یا پنجاه سال پیش، رنج تلقی نمی شده است. مثلاً عدم انتخاب برای منی كه امروز زندگی می كنم، رنج است. ولی ازقضا این برای كسی كه دویست سال پیش زندگی می كرد، موهبت بود. پس، رنج امری انسانی و سرشار از معنا و كاملاً فرهنگی است.


منبع:

1398/07/21
23:35:37
5.0 / 5
4593
مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۸ بعلاوه ۴
نور معرفت

nooremarefat.ir - مالکیت معنوی سایت نور معرفت متعلق به مالکین آن می باشد