نور معرفت

حکم اباحه در حوزه زیست فناوری

حکم اباحه در حوزه زیست فناوری

قم آنچه پیش روی خوانندگان قرار دارد، سلسله مباحثی است برگرفته از دروس خارج فقه آیت الله علی اکبر رشاد رییس شورای حوزه های علمیه استان تهران تحت عنوان « فقه زیست فناوری» که در مؤسسه آموزش عالی حوزوی امام رضا (ع) ارائه می شود.


به گزارش نور معرفت به نقل از ایسنا، آیت الله رشاد در این درس گفتارهای فقه محیط زیست آورده است:
راجع به احکام فعالیت علمی در حوزه زیست فناوری گفته شد در این محور که نخستین فصل از فصول 20 گانه پیشنهادی بود، ما در 3 افق یا رویکرد به بحث خواهیم پرداخت:
اول اصل «مباح بودن» کار علمی در قلمرو زیست فناوری؛ اثبات اباحه بدون ملاحظه عناصر و حیثیات مختلفی که می توانند در حکم دخالت کنند و حکم ثانوی را ایجاب کنند و در آن جا اباحه مطلق را اثبات کردیم.
در رویکرد دوم با لحاظ پاره ای عوامل و عناصر دخیل و ملاحظات موثر به سمت «استحباب» و یا حسب مورد «وجوب» قائل شدیم؛ به این معنا که برمبنای پاره ای ملاحظات بسا حکم اباحه به استحباب یا وجوب تبدیل و ارتقاء پیدا کند.
در رویکرد سوم با حسب ملاحظات دیگری ممکنست در مواقعی به «کراهت» یا «حرمت» قائل بشویم.
با این سه رویکرد اباحه، استحباب و یا وجوب و کراهت یا حرمت است که بحث را پیش می بریم.
لازم به ذکر است همانطور که جلسات قبل بیان شد مجال بحث تفصیلی نیست و نمی توانیم به تفصیل به احکام و ادله آن و مسائل قابل طرح ذیل هریک از فصولی که در ساختار این قسم از فقه پیش بینی کرده ایم بپردازیم؛ بسا همه فصول را به علت ضیق مجال حتی مورد بحث قرار ندهیم، گزیده ای از فصول و در هر فصل نیز گزیده ای از مسائل و در هر مسئله نیز گزیده ای از ادله را بیان نماییم چون اگر بخواهیم به تفصیل ورود نماییم بقدری مسائل و فروع قابل طرح و فرض است که مشخص نیست در کمتر از 3 یا 4 سال امکان مرور مجموعه احکامی که مترتب بر مسائل می شود داشت؛ لهذا به اجمال مرور می نماییم. بحث اباحه را به استناد به پاره ای از آیات، روایات و بعضی قواعد (قواعد نظریه، قواعد اخلاقی، قواعد فقهی) تمام کردیم.
متن تهیه شده برای کتاب فقه زیست فناوری را مرور می نماییم و ادله اثبات فقراتی که در این مسئله آمده را بررسی خواهیم کرد.
متن مسئله دوم اینگونه است {لو کان شئون البشر الحیویه أو مصالح الأمه الأساس أو التحفظ بیضة الإسلام رهن إکتشاف القوانین المتحکّمه بالکائنات الحیّه و... علی أسرار الحیاة و العلم باتقنیات الحیویه یتبدل جواز السعی فی تلکم الأمور إلی الندب تارةً و إلی الوجوب اُخری}. عوامل و اموری می تواند وارد مسئله «جواز و عدم جواز کار علمی در زمینه زیست فناوری» شود که حکم اولی فعالیت علمی در قلمرو زیست فناوری را- که اباحه بود- به ندب یا حتی وجوب تبدیل کند؛ بطورمثال شئون حیاتی بشر در گرو کار علمی در قلمرو زیست فناوری باشد، مصالح اساسی امت اسلامی در رهن فعالیت علمی در قلمرو زیست فناوری باشد، حفظ کیان اسلام در رهن چنین فعالیتهایی باشد که ما اگر به قوانین حاکم بر موجودات زنده و زیست وران و اطلاع بر اسرار زیستی و حیات و علم پیدا کردن به قواعد و فرآیندهای زیستی نپردازیم این شئون و مصالح به مخاطره می افتد یعنی شئون و مصالح تامین نمی شود؛ حکم از حالت اباحه به حکم ثانوی تغییر می کند؛ حکم ثانوی بر این مسئله و موضوع عارض می شود در نتیجه ممکنست گاهی حکم از اباحه به استحباب تبدیل گردد.
مثال اول (استحباب)
{کما لو احتاجت الأمه فی شئونه القضائیه إلی العلم بالتقنیات... الوراثیه}.
برای مثال در مسائل قضایی به مطالعهDNA نیاز شود تا قواعد و ضوابط علمی آنرا فهم نماییم و به کار ببندیم، کمترین حالت ممکن این است که اگر این مسئله در یک حد فراتر از نیاز اولیه و غیرضروری فرض شود این حد از مطالعه «مستحب» خواهد بود. در مواقعی فهم این دانش (دانش ژنتیک) و پی بردن به قواعد حاکم بر DNA یک ضرورت است؛ خیلی از امور و شئون قضایی متوقف بر دست یافتن و کاربرد قوانین و قواعد حاکم بر DNAاست؛ در این صورت ممکنست واجب باشد چنان که حالا کما بیش اینگونه شده است.
در جهان استفاده از تقنیات الشیفری الوراثیه و DNA یک امر متعارف و بلکه ضروری شده و خیلی از امور در پروسه دادرسی جز با اطلاع به این امر مهم و کاربست آن قابل کشف و اثبات نیست و در این صورت ممکنست حکم کار علمی در این باب از حد استحباب به حد وجوب ارتقاء پیدا کند.
مثال دوم(وجوب)
{و کما لو إمتلک العلم ببعض الأسالیب البیولوجیه و استخدامها دورًا هاماً فی الحفاظ علی البیعه و التلخص من المواد الکیمیاویه و السامه و الضاره}.
علم به پاره ای از شیوه ها و اسلوب های بیولوژیک و کاربرد آنها ممکنست نقش فوق العاده تعیین کننده ای در حفظ محیط زیست و کاهش مواد شیمیایی و سموم و اعمال روش های زیان بار در جهت حفاظت محیط زیست در آن کاربرد داشته باشد.
در یک بار ای ممکنست کار علمی کردن و دست یافتن به شیوه ها و تقنیات و فرآیندهای جدید متکی بر زیست فناوری مستحب باشد و بسا در مواقعی به حد وجوب ارتقاء پیدا کند وقتی امور ضروری حیاتی مربوط به حفظ محیط زیست فقط بر کاربست شیوه ها و اسالیب و داده و یافته های زیست فناورانه و اعمال فرآیندهای زیست فناورانه متوقف باشد بسا در یک مواقعی و در یک شرایطی و در ظروفی واجب هم قلمداد شود؛ کما این که برخی از امور سبب اشتداد الزام تا حد وجوب بشود.
مثال سوم(وجوب)
{و إلی الوجوب اُخری کما لو إقتضی التحفظ علی علو الإسلام و إعلاء کلمة الحق و الحفاظ علی سیادة المسلمین بالنسبه إلی الآخرین و تنمیة المجتمعة الإسلامی بطورمثال تحصیل العلم بالتقنیات الحیویه و استخدامها فی المجالات المختلفة أحیانا}.
اگر بخواهیم برتری اسلام و جهان اسلام و سیادت مسلمین را حفظ نماییم، استقلال و عظمت و مجد حتی امنیت مسلمانان را حفظ نماییم و به لحاظ تمدن سازی و توسعه و پیشرفت به چنین علمی نیاز داشته باشیم و نیاز و حاجت و اهمیت و ضرورت در حد فوق العاده معتدٌ به و معتنی بهی باشد بسا بر این اساس کار علمی در حوزه زیست فناوری به حد وجوب برسد.
مثال چهارم (وجوب)
{و کما إذا قام الرد علی الشبهات... و الإجابه علیها العلم بماهیة التقنیات الحیویه و الإطلاع علی إختلاف الخلقه عن تلکم التقنیات}.
پاسخ شبهاتی که امروزه از ناحیه یافته های زیست فناورانه متوجه دین شده بدون اطلاع از فنون و فرآیندهای زیست فناوری ممکن نیست ما باید زیست فناوری و فنون و فرآیندهای آنرا فهم نماییم که حقیقت و تفاوت ماهوی این فرآیندها و فنون با امر خلقت چیست ما پاره ای از شبهات را نمی توانیم پاسخ بدهیم و این الزام می کند که در این قسمت ورود نماییم.
مثال پنجم (وجوب)
{و کما لو قام معالجة الأمراض الصعبه بالتقنیات و استخدامها فی المجالات الصحیه و الطبیه و الصیدلیه}.
برخی از بیماری های صعب العلاج جز با فرمول ها، فنون و فرآیندهای زیست فناورانه معالجه نمی گردد، معالجه انسان های مبتلا به این نوع بیماری ها در گرو مطالعات علمی و دست یافتن به قوانین و سننی است که بر حیات حاکم است و فراچنگ آوردن فنون و فرآیندهای زیست فناورانه و استخدام این فنون و فرآیندها برای معالجه و درمان است این مساله می تواند حکم مسئله را به حد وجوب ارتقاء بدهد.
مثال ششم (وجوب)
به عنوان یک احتمال مطرح می کنیم_ {و کما إذا احتمل إحتمالاً معتدًا به عدم کفائة المصادر التقلیدیه الموجوده لرفع حوائج الجیل الراهن الهامه أو الأجیال الآتیة القریبه و قام إزدیاد الإنتجاد الغذائیه و الدوائیه بالبحث عن مصادر الجدیده لتلکم...}.
گاهی احتمال می رود و الان بسیاری چنین ادعا می کنند و این ادعا در بحثی که اوایل داشتیم رد کردیم، آنها می گویند منابع سنتی غذایی که در معادن طبیعی موجود سراغ داریم برای تغذیه جمعیتِ رو به تزاید کره زمین کفایت نمی کند، فرضاً چنین ادعای صحیح باشد حفظ جان انسان ها واجب است و از مقاصد اساسی و اصلی تشریع الهی و شریعت است و قهرا اگر چنین ادعا و مبنا و فرضی صحیح باشد باید به این مساله پرداخت و به پاره ای فنون و فرآیندها و شیوه های فرآوری خوراکی و فرآیندهای زیست فناورانه دست یافت که کمیت و کیفیت احتیاجات غذایی و دوایی بشر را افزایش بدهیم تا بشریت به این مشکل گرفتار نشود.
مثال هفتم (وجوب)
{ و کما إذا وقایة البیعه المحیطه بالمسلمین بالعلم بالتقنیات الحیویه منحصرا و استعمالها فی الطبیعة أساسا}.
در قطعه و فقره دیگری گفتیم اگر صیانت از محیط زیست نیازمند به آشنایی با زیست فناوری باشد حداقل [کار علمی و کاربرد آن در زمینه زیست فناوری] مستحب می شود؛ ولی این جا فرض کردیم که اگر حفظ محیط زیستی که متعلق به مسلمان ها است منحصرا به علم به فرآیندها و فرمول ها و شیوه های زیست فناورانه باشد باتوجه به اینکه حفظ محیط زیست، حفظ زیست و حیات انسانی و حیوانی و نباتی است، ممکنست حکم وجوب شود.
مثال هشتم(وجوب)
{و کما لو قام الصیانه عن المجتمع الإسلامی و آحاد الأمه عن الإغتیال البیولوژی بالإطلاع علی القوانین المتحکّمه بالحیاة و القدره علی إستخدامها}.
امروز در دنیا موضوع ترور بیولوژیکی بسیار جدی مطرح است و موارد مختلفی هم مشاهده یا لاأقل ادعا می شود. اگر حفظ سلامت و امنیت مسلمان ها در گرو آنست که ما با فنون و فرآیندهای زیست فناورانه آشنا بشویم و با روشی ساخت و داشت و کاربست چنین سلاحی آشنا شده تا بتوانیم آحاد مسلمان ها را از ترور بیولوژیکی حفظ نماییم حفظ جان مسلمان ها از اوجب واجبات است، از أهمّ مقاصد شریعت قلمداد می شود و در نتیجه این بخش از فعالیت علمی زیست فناورانه به حد وجوب ارتقاء پیدا می کند.
مثال نهم (وجوب)
{و کما لو قام ردع أعداء الأمه و الدوله الإسلامیه و التقابل معهم و الدفاع عن بیضة الإسلام بالإکتشاف تلکم القوانین و الإطلاع علی التقنیات المستعمله فی الکائنات الحیّه و... الأسلحه البیولوژیه و استخدام فنونها عند الضروره}.
ممکنست در شرایطی -که بعید نیست کسی ادعا کند آن شرایط اکنون موجود است- بازدارندگی دشمنان امت و دولت اسلامی و مقابله به مثل و تقابل با دشمنان و دفاع از کیان و کانون اسلام در گرو آگاهی به قوانین حاکم بر حیات باشد تا با فرآیندهای زیست فناورانه آشنا شده و با ساخت سلاح های بیلوژیکی آنها را بکار ببندیم.
ما امروزه با دشمنانی بی رحم و ضدبشری و ضداخلاق مواجه هستیم ممکنست تولید و داشت و کاربست چنین سلاح هایی به حکم اولی مُجاز نباشد اما به حکم ثانوی بسا لازم و واجب شود وقتی دشمن به چنین سلاح هایی دست پیدا می کند و ممکنست آنرا به کار ببندد بلکه روزی چنین سلاح هایی را در حمله به کیان اسلام و نظام اسلامی و حیات مسلمین استخدام کند ما نمی توانیم دست روی دست بگذاریم و اجازه بدهیم دشمن از چنین امکان ویرانگری استفاده کند؛ البته اینگونه مطالب مخصوصاً مثال مذکور ملاحظات و دقائق و طرائف بسیار دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد.
{و علی أیها الحالٍ و کما مرَّ بما أنَّ إستحباب بتحصیل التکنولوژیه الحیویه أو وجوبها کحکم الثانوی سیکون رهن عناصر و الملاحظات الدخیلة الحکم و موضوعه فإنّه تختلف حکم إکتشاف القوانین المتحکّمه بالحیاة أقسام الکائنات الحیّه بإعتبار... و مراتب التعدیلات و حدودها اُخرًی و إغراض إستخدام التقنیات و ظروفه ثالثةً و لکن نحن لسنا بصدد تفصیل حالیاً إحترازًا عن المدِّ و التطوال فنکتفی بالإجمال}.
این متنی بود که برای اصل مسئله یعنی ارتقاء حکم فعالیتهای علمی در حوزه زیست فناوری از حد اباحه به استحباب بلکه به حد وجوب ارائه کردیم و این متن بحث جلسه گذشته بود.
ما می توانیم به برخی از ادله برای اثبات هریک از فقراتی که در این متن آمد تمسک نماییم در مقام بحث البته به همان شیوه متعارف کار فقهی که باید ابتداءً سراغ آیات و دلیلهای کتابی سپس سراغ روایات و دلیلهای روایی آن گاه اگر اجماع وجود داشته باشد به سراغ آن باید رفت و سپس به ادله عقلی تمسک کرد همانطور که گذشت قصد ما طرح اجمالی مباحث و فتح باب آنست این مباحث چندان رایج و شایع نیست.
ما یک ورود از جنس فتح باب در فقه مهندسی ژنتیک داریم؛ درنتیجه به اجمال مطالب را بیان کرده و عبور می نماییم لهذا برای اثبات اصل اباحه «کار علمی در حوزه های زیست فناوری» نسبتاً به تفصیل مخصوصاً در آیات قرآنی تمسک جستیم در این فرع و فرع بعدی نمی خواهیم به تفصیل طرح نماییم لهذا می خواهیم فقط به پاره ای از قواعد که پیش تر لیست آنرا ذکر کردیم اشاره نماییم و بگوییم ممکنست برای اثبات فقراتی که بیان کردیم و بحثی که در جلسه گذشته به آن پرداختیم تمسک کرد.
بررسی قواعد
قاعده علو:
اگر برخی از دستاوردها و نتایج کاربردی فنون و فرآیندهای زیست فناورانه در حد استحباب باشد می توان به قاعده «استحباب مقدمه مستحب» تمسک کرد و اگر کسی به وجوب مقدمه واجب معتقد بود حسب آراء مختلفی که در این حوزه وجود دارد اگر متعلق یک فعل زیست فناورانه طی فرآیندهای زیست فناورانه واجب باشد تبعاً علم به آن نیز به مثابه مقدمه واجب، واجب می شود در نتیجه می توان به قاعده «استحباب مقدمه مستحب» یا «وجوب مقدمه واجب» حسب مورد تمسک کرد؛ کما این که در مسئله حفظ علو اسلام و اعلاء کلمه حق و توسعه و پیشرفت مجتمع اسلامی و تمدن سازی به قاعده علو[1] تمسک کرد؛ همین طور در مسئله حکم ضرورت حفظ سیادت مسلمین نسبت به دیگران اگر در گرو تحصیل علم به فرآیندهای زیست فناورانه و کشف قواعد و قوانین حاکم بر حوزه زیستی باشد.
قاعده نفی سبیل:
می توانیم به قواعدی مانند قاعده «نفی سبیل» تمسک نماییم، قاعده نفی سبیل فقط به دفع سیطره و سلطه کافر بر مسلم محدود نیست بلکه به نظر ما نطاق و قلمرو و گستره این قاعده بسیار وسیع است و برمبنای آن صیانت از سیادت مسلمین و حتی حفاظت بر علو اسلام می تواند با تمسک به قاعده نفس سبیل مورد بحث قرار بگیرد.
قاعده الارشاد:
در آن فقره ای که راجع به رد شبهات کلامی و عقیدتی بیان شد اگر توان یافتن و امکان پیداکردن برای دفع شبهات نسبت به اساس دین در گرو علم به ظرائف فرآیندها و فنون زیست فناورانه باشد- که الان اساسا چنین است- به حکم قاعده «ارشاد» مطالعات علمی در زمینه زیست فناوری ضروری می شود.
قاعده تحفظ:
می توان به قاعده ای به عنوان قاعده «وجوب تفقه در دین» در کنار قاعدة الإرشاد نیز تمسک کرد یا در آن فقره ای که در مسئله معالجه امراض صعب العلاج ذکر کردیم می توان به قاعده «تحفظ بر حیات» تمسک کرد. آیا حفظ حیات جزء مقاصد اصلی قطعی شارع نیست؟ مگر ممکنست کسی خلاف این را ادعا کند. این می تواند قاعده نظری بنیادین فقه و شریعت قلمداد بشود و در چنین مواردی بتوانیم به آن تمسک نماییم.
قاعده اشتراک نسل ها در بهره برداری از مواهب طبیعت:
کما اینکه در مسئله صیانت از محیط زیست، توسعه منابع غذایی و دوایی آنچنان که نسل حاضر یا حتی نسل های آتی از این جهت گرفتار مشکل نشوند و احیانا بشریت به مخاطره نیفتد می توان به قواعدی از قبیل قاعده «اشتراک نسل ها در بهره برداری از مواهب طبیعت» تمسک کرد.
حسب پاره ای آیات می توان اثبات کرد که همه نسل ها مالک زمین هستند، همه نسل ها مالک منابع و ذخایر هستند نسل موجود نمی تواند منابع را نابود کند که نسل بعد حیاتش به مخاطره بیفتد، «حفاظت از نسل» به مثابه یک قاعده در این جا به کار می آید «اشتراک نسل ها در انتفاع از مواهب حیات و مرافق طبیعت» در این مسئله به کار می آید.
قاعده «حفظ نسل» چنان که فساد نسل جایز نیست، حفظ نسل و نیز حفظ حرث به مثابه دو قاعده قابلیت تمسک دارند؛ یا در مسئله حفظ محیط زیستِ مسلمان ها نظیر همین است و می توان به این قواعد تمسک کرد.
قاعده إعداد القوه:
درمثال نهم که راجع به بازدارندگی دشمنان و خنثی سازی ترورهای بیولوژیک و بازداشتن دشمنان دولت و امت اسلامی از تهاجم ها و جنگ های بیولوژیکی بحث شد، اگر مقابله به مثل و دفاع از کیان اسلام با استفاده از سلاح بیولوژیکی ضرورت داشته و اگر چنین سلاح ها و امکاناتی را در اختیار نداشته باشیم کیان و استقلال جهان اسلام و دولت اسلامی به مخاطره بیفتد، در چنین مواقعی به مثابه یک ضرورت باید به کار علمی در زمینه زیست فناوری و حتی سلاح های بیولوژیک بپردازیم؛ البته چنان که عرض شد و تاکید می نماییم با ملاحظات فراوانی که در کنار این امر قابل طرح هستند بر این حوزه و فقره از این مسئله هم می توان به قاعده {إعداد القوه} تمسک کرد؛ این اعداد قوه طبعاً شامل اعداد قوه در همه جنبه ها و جهات است؛ هم إعداد قوه به مفهوم داشتن سلاح های تامین کننده قوه، هم آگاهی از شیوه های پدیدآوردن چنین سلاح هایی و کیفیت کاربست آنها که همه این ها جزء مفهوم إعداد قوه می تواند قلمداد بشود.
قاعده مقابله به مثل:
قاعده مقابله به مثل آنست که شما می توانید با دشمن مقابله به مثل کنید و آن گونه که دشمن رفتار می کند شما باید با او رفتار کنید؛ اگر رفتارهای او ویرانگر و خسارت بار است تا وقتی که ضرورت ایجاب نکرده باشد حق رفتار مشابه را ندارید اما گاه مسئله به حد ضرورت می رسد و حفظ کیان اسلام و مسلمین دقیقاً و منحصراً در گرو چنین مقابله ای است و بازدارندگی دشمن جز از این راه میسر نیست؛ در این صورت با تمسک به این قاعده می توان گفت ما در این حوزه ها جواز مطالعه علمی و تولید امکان و در صورت اضطرار کاربرد آن امکان را پیدا می نماییم و بلکه در حد وجوب این می تواند اتفاق بیفتد.
در مجموع می توان به این سلسله از قواعد برای اثبات استحباب یا وجوب فقراتی که در این مسئله ذکر شد تمسک کرد، به همین میزان کفایت نماییم چنان که اگر بخواهیم استدلال نماییم و به سراغ آیات قرآنی برویم می توان پاره ای از آیات را مطرح و به آنها تمسک کرد اگر سراغ روایات برویم هم چنین است؛ و احیاناً می توان ادله عقلی اقامه کرد ما به ذکر نمونه هایی از قواعدی که در این قلمرو و در این مستوی قابل ذکر است اکتفا می نماییم و بحث را به انتها می بریم که جلسه بعد به سراغ فرض سوم برویم اینکه کار مطالعات علمی زیست فناورانه در چه مواردی مکروه یا حرام است.





1401/04/08
23:49:40
5.0 / 5
363
مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۱ بعلاوه ۱
نور معرفت

nooremarefat.ir - مالکیت معنوی سایت نور معرفت متعلق به مالکین آن می باشد